اتاق روشني كه روزش مي خوانند

در دو سال آخر حيات پر‌تلاطم جمهوري وايمار، اولين دولت دموكراتيك تاريخ آلمان، اگنس‌اگلينگ، بازيگر ميان سال، در خانه‌اي بزرگ در برلين زندگي ميكرد. شب سال نو است،خانه پر از مهمان است و همه، از داشتن امنيت خوشحال‌اند. اما اين حس دوام چنداني ندارد؛ وحشت غلبه هيولاي فاشيسم، اين‌بار در هيئت حزب تازه‌تاسيس ناسيونال سوسياليست كارگران آلمان (نازي)، رفته رفته بر اميدها و دلخوشي‌ها سايه مي‌اندازد و آينده پيش‌رو را غبار‌آلود ميكند.