آلير كامو

آلبر کامو در ۷ نوامبر ۱۹۱۳ در الجزایر به دنیا آمد. پدرش لوسین کامو فرانسوی فقیری بود که در الجزیره كشاورزی می‌کرد، پدر کامو در جنگ جهانی اول كشته شد. خانواده او در محله‌ای فقیرنشین در یک اتاق زندگی می‌کردند. به خاطر فقر خانواده، کامو مجبور بود پس از پایان دبستان کارگری پیشه کند. اما آموزگارش به استعداد وی پی می‌بَرد و او را به امتحان کمک هزینه بگیران و ادامه تحصیل تشویق می‌کند. او در این آزمون پذیرفته می‌شود و به هزینهٔ دولت وارد دبیرستان می‌شود. در آن زمان تحصیلات متوسطه در الجزیره اختصاص به ثروتمندان داشت. به همین جهت، از این پس کامو در دو دنیای جداگانه زندگی می‌کند. روز، در کنار اغنیا وارد دنیای اندیشه می‌شود و شب، در کنار فقرا در جهانی دشوار زندگی می‌کرد.

آلبر در فوتبال که در سراسر زندگی به آن علاقه‌مند بود، به موفقیت‌هایی رسید. در سال ۱۹۲۹ به عنوان دروازه‌بان، به تیم جوانان دانشگاه ریسینگ الجزیره (RUA) پیوست.

در سال ۱۹۳۰ پس از دریافت دیپلم، در دانشگاه الجزیره شروع به تحصیل فلسفه کرد. سپس در دسامبر همان سال نخستین نشانه‌های ابتلاء به بیماری سل در او نمایان شد و به همین خاطر مجبور شد فوتبال را کنار بگذارد، هرچند که تا آخر عمر کوتاهش یک تماشاچی فوتبال باقی‌ماند.

کامو در ۲۱ سالگی (1934) با دختری جوان، ثروتمند و البته معتاد به مرفین به نام سیمون‌هیه ازدواج کرد و دو سال بعد در اثر خیانت‌هایی از هر دو طرف و با تحمل تجربه‌ای دردناک از هم جدا شدند.

لیسانس فلسفه را در سال ۱۹۳۵ گرفت در ماه مه سال ۱۹۳۶ پایان‌نامه خود را دربارهٔ فلوطین ارائه داد.

البر کامو در سال ۱۹۳۸ در روزنامه تازه تأسیس جبهه خلق الجزایر، آلژه ریپوبلیکن، شروع به کار کرد و در ۲۶ سالگی (1939) همراه با دو نفر از دوستانش، نشریه ریواژ "ساحل‌ها" را تاسیس کردند. در سپتامبر همان سال جنگ جهانی دوم آغاز شد و روزنامه آلژه ریپوبلیکن که با سانسور دست و پنجه نرم می‌کرد، چند ماه بعد تعطیل شد. انتشار روزنامه ریواژ نیز به حالت تعلیق درآمده بود، پس از آن کامو تلاش کرد که با ورود به ارتش، به جنگ برود، ولی به دلیل گرفتاری‌اش به بیماری سل نتوانست عضو ارتش شود. او سپس در مجله مخفی آن‌ زمان، "کمبا" شروع به فعالیت علیه نازی‌ها کرد و در مدت اشغال فرانسه به این فعالیت ادامه داد. بعد از جنگ نیز کمبا اولین مجله‌ای است که او در آن مشغول به کار شد. او تمام مقاله‌های خود را به صورت اول شخص می‌نوشت که تا آن زمان در شیوه گزارشگری فرانسوی رایج نبود.

ازدواج دوم کامو در ۱۹۴۰ بود و او با فرانسین فور، که یک پیانیست و ریاضی‌دان بود، ازدواج کرد. کاترین و ژان فرزندان دو قلو آن دو بودند.

آلبر کامو در سال ۱۹۴۲ که هنوز به ۳۰ سالگی نرسیده بود، دو اثر مهم منتشر کرد که می‌توان آنها را دو پایه‌ی محکم برای نوشته‌های فلسفی او دانست: رسالۀ "افسانه سیزیف" و رمان "بیگانه"؛ او با انتشار این دو اثر به شکل طبیعی در کنار اگزیستانسیالیسم قرار گرفت، جنبش فلسفی غالب زمان که بر خلاقیت هنری و ادبی سایه انداخته بود. هنگامی که داستان "بیگانه" در پاریسِ اشغال‌شده انتشار یافت، ژان پل سارتر، که نامدارترین سخنگوی اگزیستانسیالیسم بود، بی‌درنگ در مقاله‌ای به ستایش از کتاب نویسنده‌ی جوان پرداخت و همین منجر شد میان کامو و سارتر دوستی گرمی برقرار شود.

او در سال ۱۹۴۴ چندین نمایشنامه را با بازی ماریا کاسارس، هنرپیشه اسپانیایی، روی صحنه برد و تا آخر عمر نیز دلباخته او بود؛ رابطه عاشقانه او و معشوقه‌اش در «مکاتبات» آن دو که در سال ۲۰۱۸ به‌وسیله دخترش منتشر شد، ثبت است. این اثر تحت عنوان "خطاب به عشق؛ نامه‌های عاشقانه البر کامو و ماریا کاسارس" در ایران نیز منتشر شد.

رمان طاعون نیز در سال ۱۹۴۷ به چاپ رسید که در زمان خود پرفروش‌ترین کتاب فرانسه شد. در سال ۱۹۴۷ کامو از روزنامهٔ کمبا بیرون آمد و نمایش‌نامهٔ عادل‌ها را در سال ۱۹۴۹ منتشر کرد و اثر فلسفی خود به نام "انسان طاغی" را نیز در سال ۱۹۵۱ به چاپ رساند.

در ۴۴ سالگی (۱۹۵۷) به خاطر «آثار مهم ادبی که به روشنی به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر می‌پردازد» برنده جایزه نوبل ادبیات شد. آلبر کامو پس از رودیارد کیپلینگ جوان‌ترین برنده جایزه نوبل است.

کامو چهارم ژانویه ۱۹۶۰ در سن ۴۷ سالگی بر اثر سانحهٔ تصادف نزدیک سن، در شهر ویل‌بلویل درگذشت. در جیب کت او یک بلیط قطار استفاده نشده پیدا شد، او ابتدا قرار بود با قطار و به همراه همسر و فرزندانش به سفر برود، ولی در آخرین لحظات پیشنهاد دوست ناشرش را برای همراهی پذیرفت تا با خودروی او سفر کند. رانندهٔ اتومبیل و میشل گالیمار، دوست نزدیک و ناشر آثار کامو، نیز در این حادثه کشته شدند.

آلبر کامو در گورستان لومارین در جنوب فرانسه دفن شد.

پس از مرگ کامو، همسر و فرزندان دوقلوی او حق تکثیر آثارش در اختیار گرفتند و دو اثر از او را منتشر کردند. اولینِ آن‌ها کتاب مرگ شاد بود که در سال ۱۹۷۰ منتشر شد. شخصیت نخست این کتاب پاتریس مورسو نام دارد که بسیار شبیه مورسو، شخصیت نخست کتاب بیگانه است. در محافل ادبی مباحث بسیاری در مورد ارتباط این دو کتاب درگرفته ‌است. دومین کتابی که پس از مرگ کامو منتشر شد، اثرِ ناتمامش به نام آدم اول بود که سال ۱۹۹۵ منتشر شد. آدم اول یک خودزندگی‌نامه درباره دوران کودکی‌اش در الجزایر است. 
 


بخشی از آثار این نویسنده در پردیس کتاب